سکوت میکنم حتی برای تو...

دوید و خود را پشت دیوار قایم کرد من هم چشم گذاشتم با دست های روی صورتم نمیتوانستم چیزی ببینم .خیلی سال میگذرد دستم را روی صورتم میگذارم و خانه را قدم میزنم از لای انگشت هایم چراغ آویزان از سقف نور را  سکوت میکنم حتی برای تو......

بهار میگم این قطره های بارونو دیدی از سر شاخه های خشک میچکه چه صفایی داره زیرشون قدم بزنی و چیکه کنه رو سرت شوکه میشی و تازه که چی بود خورد تو سرم بعد میبینی چه قدر خوبه و لطیفِ.بهار امسال با زری و گی سکوت میکنم حتی برای تو......

ویرانی یکم:

مملکت رو به ویرانیست مردم در طمع مواد غذایی به دست هم چشم دوخته اند آب از سر همه گذشته دانشجو ها اعتراض میکنند و نمیدانند برای چه؟ غم طرح نو به خود گرفته ملت را ندانم کاری افسرده کرده شیپور جنگ روانی را با ناو های عظیمشان به صدا در آورده اند تپش قلب وطن را میشنوم همه چیز التهاب دارد به نوعی سردرگمی دچار شده ایم.آینده از دسترس خارج شده تلفن های همراه دروغ مجازی میبافند حال چگونه زندگی کنیم...نمیدانم...

سکوت میکنم حتی برای تو......

ویرانی دوم

کاغذ گران شده کتاب های مزخرف تر از قبل بیشتر شده صد صفحه کتاب کاهی درجه سوم را به قیمت دو برابر دارند قالب میکنند به نسل عشق جلد کتاب تمام پول در جیب ها به خرج هر چه برسد به فرهنگ نمیرسد نان نیست غم کتاب را کجای دلمان بگذاریم؟ با چندین ساعت وقت تلفی بین صفحات محازی هیچ چیز عاید مغز هیچ کس نمیشود نه اولش یادمان می آید برای چه وارد شده ایم ودر جستوجوی چه هستیم  نه آخرش قمر در عقرب متعفنی شده...

سکوت میکنم حتی برای تو......

ویرانی سومهر که ادعای دین داری داشت تو زرد از آب درآمد یک مشت حرامزاده به جان میهن افتاده اند دو لوپی دارند تمام هستی مملکت را چپاول میکنند فرزندان نسلی که هیچ نفهمیدند جز اصطلاحی به اسم زرنگی و شیادی سکوت میکنم حتی برای تو......

بچرخانم،برقصانم

غریب افتاده ام 

بی کس...

سکوت میکنم حتی برای تو......

بنده در این اوضاع آشفته، از نظر سیاسی به عقاید خودم نزدیکترم!

سکوت میکنم حتی برای تو......